آقای بازیگوش
داستانهای تخیلی / داستانهای آموزنده
آقای بازیگوش با شیطنتهای خود همه را کلافه کرده بود. او صندلی آقای شاد را خراب کرده بود و در کلاه آقای بامزه شیرة چغندر ریخته بود. یک بار او میخواست عصای جادوگر را با یک چوب معمولی عوض کند، اما جادوگر مچاش را گرفت و او را تنبیه کرد. تا مدتی آقای بازیگوش دست از شیطنت برداشته بود، اما یک شب دوباره شروع به بازیگوشی کرد و وقتی آقای وسواسی خوابید، نصف سیبل او را قیچی کرد. بازهم این شیطنت وحشتناک، آخرین شیطنت آقای بازیگوش نبود و او به کارهای خود ادامه میداد. داستان تخیلی و آموزندة حاضر برای کودکان گروه سنی «ب» تهیه شده است.