نازنین و عمو ابر
این داستان مصور و رنگی که برای گروه سنی "الف" و "ب" و "ج" به چاپ رسیده، درباره دختری به نام "نازنین" است. او یک روز صبح متوجه میشود که خورشید طلوع نکرده است. از همین رو، همراه با عقاب تیز پروازش به خانه خورشید میرود. خورشید به او میگوید که ابر مانع از رسیدن نور او به زمین میشود. نازنین از ابر میخواهد تا از جلوی خورشید دور شود. اما ابر به او توضیح میدهد که وجود او و باران و برف برای انسانها و زمین ضروری است. نازنین که به صداقت گفتههای ابر پی برده با شادمانی به خانه باز میگردد و منتظر شنیدن صدای باران میشود.