ماهپیشونی
این نمایشنامه عروسکی از 6 شخصیت با نامهای: "گلنسا"، "پریچهر"، "خانم سلطان"، "خروس"، "سوار" و "دیو" با طرحی شبیه به داستان "سیندرلا" شکل گرفته است. پس از مرگ مادر گلنسا، پدرش با زنی بداخلاق ازدواج میکند که دختری همسن گلنسا به نام "پریچهر" دارد. نامادری، گلنسا را آزار میدهد و با او بدرفتاری میکند. تنها دوست گلنسا یک جوجه خروس است که او را در اتفاقاتی که پیش میآید، یاری میدهد. روزی بر اثر وزش باد شدید، کلاف نخ گلنسا و به دنبال آن خود او در چاهی میافتد که این چاه رو به باغی باز میشود. در آنجا غولی را میبیند. غول به گلنسا توصیههایی میکند که او با عمل به آنها بسیار زیبا میشود به طوری که جوانی، عاشق او میشود. نامادری که همهی این اتفاقات را از زبان گلنسا میشنود، دخترش را به درون چاه میفرستد، دختری که بداخلاق و تنبل است و با غول بدرفتاری میکند. غول به پریچهر هم توصیههایی میکند، اما صورت پریچهر زشت میشود. روز بعد شاهزاده ـ همان جوان عاشق گلنسا ـ به خواستگاری گلنسا میرود، اما....