یادش بهخیر نازلی
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، رمانی فارسی است که با زبانی ساده و روان و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. نویسنده با پرداخت مناسبِ شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین بابیان دقیق جزئیات صحنهها، خواننده را از ابتدا تا انتهای کتاب با خود همراه میسازد. در داستان میخوانیم: «یادش به خیر نازلی انگار همین دیروز بود تصویر آن روزها همیشه مثل آینه روشن و شفاف جلوی چشمان من برق میزند. مگر میشود آدم خاطراتش را حتّی برای یکلحظه از یاد ببرد؟ من که هرگز از گذشتهام جدا نبودم. انگار هنوز هم در هوای همان روزها نفس میکشم فقط گاهی که جلوی آینه قرار میگیرم متوجّه گذر زمان میشوم و تنها در آن هنگام است که به این حقیقت واقف میشوم که روزگاری بس دور و دراز بر من گذشته است. آری نازلی! از تو پنهان نمیکنم گاه آهی پرسوز سینهام را آتش میزند و زبانه میکشد بیرون. گریه هم میکنم از آن گریهها که تو میدانی و بس».