قهوه تلخ
این نمایش حاوی گفت و گوهایی است میان دوستانی که در یک کافی شاپ روزگار میگذرانند. بیشتر گفت و گوهای آن جدالی لفظی میان شخصیتهای آن است. "ابراهیم" مسئول سابق کافیشاپ بوده و تازه از حبس آزاد شده است، همسر وی "نسترن" به دلیل علاقهای که به "احسان" برادر ابراهیم دارد، همسر خود را رها میکند. "اونیک" جوانی ارمنی است که تمایل دارد به کشور امریکا برود. او اغلب کارهای کافی شاپ را انجام میدهد. در سراسر نمایشنامه یک قوطی قهوه بین آنها رد و بدل میشود که گویا حاوی اسید است. همگی دوستان نگران "ابراهیم"اند که تغییر رفتار داده است. در پایان داستان "نسترن" از امریکا باز میگردد و آشکار میشود فرزندی در میان است....