آرزوی دیرینه
داستانهای فارسی - قرن 14
این داستان روایت زندگی دختری به نام «مهتاب» است که پسری به نام «مرساد» دلباخته اوست اما مهتاب هیچ علاقهای به او ندارد. با اصرارهای پدر، مهتاب میپذیرد که با مرساد ازدواج کند؛ اما در این میان اتفاقاتی رخ میدهد که باعث میشود مهتاب حافظهاش را از دست بدهد. «مهرشاد» برادر مرساد که در فرانسه تحصیل میکند به ایران بازمیگردد و با استفاده از این موقعیت سعی میکند تا ریشه تنفر از مرساد را در دل مهتاب بکارد و ...