هزار نکته
گفت: «چه حال و چه خبر؟» گفتم: «دارم کتابم را جمع و جور میکنم که آن را ببندم...» وسط حرفم پرید که: «خدا نکند، برای شما خیلی زود است» من کتاب یازدهمم را میگفتم و او کتاب زندگیام را میگفت. نگارنده در این مجموعه در قالب کوتاهنویسی به بیان تصویرهایی از زندگی روزانۀ خود و مردم از هر فرهنگ، طبقه و سنی از دیدگاه خود میپردازد. عناوین برخی از کوتاهنویسیها عبارتاند از: بوی عشق، نامهبر، درس مدرسه، عذراخانم، سرایدار، ساعت مچی، مسافر، آدرس، بارانی، صرفهجویی، احوالپرسی، مدیر، پیراهن، و دو خواهر.