آفتاب مهربانی
داستانهای مذهبی / واقعه کربلا، 61ق. - داستان
مردی مسیحی زره امام علی (ع) را یافته و پس از مدتی به بازار میبرد تا به فروش برساند. امام علی (ع) زره خود را میشناسد، اما مرد ادعا میکند که زره مال اوست. سرانجام آنها نزد قاضی میروند تا بین آنها قضاوت کند و چون امام علی (ع) پیشوای مسلمین ـ شاهدی نداشت، قاضی به نفع مردمسیحی رای میدهد. مرد که از این همه عدالت در شگفت شده بود، مسلمان میشود. امام علی (ع) نیز زره را به همراه اسبی به او میبخشد. از آن پس مرد همهجا در کنار امام علی (ع) بود تا این که سرانجام درجنگ نهروان به شهادت میرسد. این داستان تحت عنوان "آفتاب مهربانی" به همراه داستان دیگری به نام "کاروان غمگین" در کتاب حاضر به چاپ رسیده است.