حقوق بینالملل از نظریه تا عمل
حقوق بینالملل - ایران / تعهدات بینالمللی
همیشه در وجود انسانها، کشاکش دو نیروی متضاد واقعگرایی و آرمانگرایی موجب شده است تا انسانها بسته به نوع تجربة خود، به یکی از دو نیرو رو آورند و یا میان آنها تعادل ایجاد کنند. این امر غیر از سطوح فردی، برای سطوح ملی و بینالمللی نیز صدق میکند. بر همین اساس میتوان گفت که حقوق بینالملل نیز محصول تعارض این دو نیرو است. از یک سو دولتها به ضرورت همکاری در حوزههای مختلف پی بردهاند و برای نهادمند کردن آن مجموعه، قواعد حقوق بینالملل را تنظیم کردهاند و این امر جنبة واقعگرایانة حقوق بینالملل را نشان میدهد؛ و از سوی دیگر، انسانها و دولتها به آرمانهای والایی میاندیشند که تحقق آنها در کوتاهمدت، امکانپذیر نیست. ابعاد آرمانگرایانة حقوق بینالملل را میتوان قواعد و اصول ناظر بر ممنوعیت جنگ، برقراری عدالت، احترام به دموکراسی و... دانست. حقوق بینالملل توانسته است در هر دو جنبه موفقیت چشمگیری داشته باشد، ولی نوع داوری دولتها و انسانها نسبت به آن متفاوت است. نگارنده در کتاب حاضر سعی کرده است که حقوق بینالملل را در متن تاریخ سیاسی نگریسته و تعادل بین ابعاد انتزاعی و عینی آن را حفظ نماید. بدینمنظور اصول، نظریهها و قواعد حاکم بر حقوق بینالملل مطرح و به مقایسة آن با رویههای عملی دولتها پرداخته شده است. ضمن آن که مباحث مربوط به حقوق بینالملل، به صورت موردی دربارة کشور ایران نیز به اختصار مورد بررسی قرار گرفته است.