هزارتوی عشق
داستانهای فارسی - قرن 14
«پریزاد»، دختری زیبا از خانوادهای سرشناس و ثروتمند که پدرش «مهران پاشایی» جراح و مادرش کارمند بازنشسته است، به همراه یک خواهر و برادر جمعا یک خانواده پنج نفره را تشکیل میدهند که این روزها افسرده شده و با هیچکس جز خانوادهاش ارتباط نمیگیرد. افسردگی او به دلیل جداییاش از نامزد سابقش «مسعود» است. حالا «زری» عمه پریزاد از فرنگ آمده و بهانهای به دست پژمان برادر پریزاد داده تا خواهرش را از افسردگی نجات دهد؛ در این شرایط «مهرسام» از دوستان خانوادگی پریزاد دلباخته او شده و بار دیگر او را در هزار توی عشق قرار داده است راهی که میتواند مسیر زندگیاش را تغییر دهد.