مرگ از مدام
این دفتر حاوی اشعاری است که جملگی به شیوه نو سروده شده عمدتا بیانگر دغدغهها و احساسات شخصی سراینده است. در قطعه آغازین کتاب با عنوان "مجسمه" آمده است: چند آفتاب و/ چند قناری گیج/ یک بازو و یک خالگونهی میخکوب/ انگار سرم دیوار خانه را میخراشید/ تا چفتهای چهارخانهای کوچه را/ چهار بار بمیرد/ یک آفتاب و یک پیالهی خاک/ که خواب مجسمه را وضو گرفته باشی/....