پروانه مهربان
داستانهای آموزنده / داستانهای اجتماعی
در یک دشت سرسبز پروانه زیبا و مهربانی زندگی میکرد که تنها بود. او میخواست یک دوست خوب برای خودش پیدا کند. برای همین به دشت میرود و در آنجا زنبور کوچکی را میبیند که آه و ناله میکند. پروانه به او نزدیک میشود و متوجه میشود که زنبور زخمی شده است. پروانه با مهربانی زنبور را به لانه خودش میبرد تا به کمک دکتر حلزون او را مداوا کند و...