اوسنه گمشده
در پایان نمایش عروسکی، عروسکگردانها متوجه کتابی قدیمی میشوند و شروع به خواندن آن میکنند که همان داستان همیشگی اسارت دختر شاه پریان به دست غول است. اما درست در همین هنگام عروسک ننهکلاغه وارد ماجرا میشود و به وسیلۀ تلفن همراهش با جوجههای گرسنۀ خویش صحبت کرده و تصمیم میگیرد برای نجات جان دختر شاه پریان دست به کار شود. او در چاه محل زندگی دختر با وی ملاقات کرده و درمییابد که تنها آخرین پسر آخرین پادشاه مشرقزمین میتواند او را نجات دهد. کلاغه پس از گشت و گذار فراوان پسر را یافته و متقاعد میکند که دست از زندگی امروزی برداشته و به نجات دخترک بشتابد. پسر اژدهای هفتسر را شکست میدهد و با به دست آوردن شیشۀ عمر غول و شکستن آن به کمک یکی از عروسکگردانها دختر شاه پریان را نجات داده و با وی ازدواج میکند.