چلچراغی در تاریکی: برپایه زندگی سیدعلیاکبر صنعتی استاد نقاش و مجسمهساز
«سیدعلیاکبر صنعتی» فرزند سید «محمّدرضا» در روستای کرمان به دنیا آمده بود، در سالهای تلخ خشکسالی روستای کرون، اهالی برای یافتن کار و فرار از بیکاری و گرسنگی به جاهای مختلف کوچ میکردند. سید محمّدرضا نیز با همسرش «بیبیگوهر» و طفل شیرخوارهاش «سیدعلیاکبر» با مختصر اسباب، زادگاهش را ترک کرد و راهی کرمان و محله فقیرنشین «گل بازخان» شد. سیدمحمدرضا برای یافتن کار سیدعلیاکبر و بیبی را تنها گذاشت و به شهر دیگری رفت و چند سال بعد در غربت بر اثر طاعون از دنیا رفت. بیبی و سیدعلیاکبر روزهای سختی را گذراندند. در آغاز دورة نوجوانی، سیدعلیاکبر به ظاهر دچار افسردگی شد و خانهنشین گشت. او به دنیای نخهای رنگی بیبی که نخریسی میکرد پناه برده بود و در انزوای خود دنیایی خلق کرد که او را برای تبدیل شدن به نقاش و مجسمهساز مشهوری سوق میداد. این کتاب بر پایة زندگی سیدعلیاکبر صنعتی، استاد نقاش و مجسمهساز مشهور ایران، تهیه شده است.