من کجا و زور کجا! وای وای وای چه حرف‌ها!

من کجا و زور کجا! وای وای وای چه حرف‌ها!

شعر کودکان و نوجوانان

در سرمای زمستان، گنجشکی برای پیدا کردن آب و دانه از لانه بیرون آمد اما چیزی به جز برف ندید. بر روی تکه‌ای یخ نشست و از سرما لرزید. از یخ پرسید که چرا اینقدر پرقدرت است و از قدرتش برای سرما دادن استفاده می‌کند. یخ ناراحت شد و به او گفت که اگر قدرتی داشت توسط آفتاب بخار نمی‌شد. گنجشک به نزد آفتاب رفت و این بار علت را از او جویا شد. آفتاب نیز اذعان کرد که قدرتی ندارد زیرا ابر به راحتی می‌تواند روی او را بپوشاند. گنجشک این بار به نزد ابر رفت اما ابر نیز باد را پرقدرت دانست. بدین‌ترتیب باد نیز کوه را و کوه نیز علف را، علف بز را، بز قصاب را و قصاب موش را و در آخر موش گربه را دارای قدرت بیش‌تری دانست. گنجشک نزد گربه رفت و گربه به او گفت: درست است که من زور و قدرت دارم اما در کوچه‌ها از بچه‌های شیطان می‌ترسم.

قیمت چاپ: 3,200 تومان
تصویرگر:

ناهید کاظمی

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa1.62

سال چاپ:

1391

نوبت چاپ:

3

تعداد صفحات:

24

قطع کتاب:

خشتی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789643856571

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف