زنده بگور
اثر حاضر، حکایت ذهنی رابطهی عاشقانهی غمانگیزی است بین دانشجویی ایرانی و دختری فرانسوی، راوی، شخصی منزوی و در بستر افتاده است که حتی مرگ هم سراغش را نمیگیرد. آن گاه در دهن خود، دوران کودکی و ماجرای عاشقانهای را به یاد میآورد که بر اثر تمایل نشان ندادن او به معشوقه، به شکست انجامیده است. این اثر، بخشی از زندگینامهی روحی نویسنده است که نمیتواند با زندگی سراپا دروغ و خرافات کنار بیاید.