ملکه برفها و چند قصه دیگر
داستانهای پریان / داستانهای کودکان (دانمارکی) - قرن 19م.
داستان کوتاه «خانة قدیمی» از «هانس کریستین آندرسن» روایت پیرمردی است که به تنهایی در خانهای به قدمت سیصد سال زندگی میکند. او گاه و بیگاه کنار پنجره میآید و از پشت پنجره پسربچهای را میبیند که برای او دست تکان میدهد. پسربچه که میداند، پیرمرد تنهاست، تصمیم میگیرد تا یکی از دو سرباز قلعی خود را برای پیرمرد بفرستد. پس از فرستادن این هدیه، پیرمرد نیز از پسربچه میخواهد تا به خانهاش بیاید. پسربچه با ورود به خانة پیرمرد متوجة وجود اشیای بسیار قدیمی در آنجا میشود. همچنین وقتی پیرمرد برای آوردن وسایل پذیرایی به آشپزخانه میرود، پسربچه سرباز قلعی خود را میبیند که از حضور در خانة پیرمرد خسته شده است. آن سرباز قلعی از پسربچه میخواهد که دوباره او را به خانهاش برگرداند، اما پسربچه نمیپذیرد، زیرا آن را به پیرمرد هدیه داده است. پس از گذشت هفتهها پیرمرد میمیرد و خانة او را از نو میسازند. پسربچه که اینک مردی شده و ازدواج کرده است، در همان خانه سکنی میگزیند. او یک روز به هنگام کندن باغچه متوجة شیای برنده میشود و با کمال تعجب میبیندکه همان سرباز قلعی است که به پیرمرد هدیه داده بود. او با مشاهدة سرباز قلعی، جریان پیرمرد و خانة قدیمیش را برای همسرش بازگو میکند. این مجموعه حاوی 13 داستان ترجمهشده از هانس کریستین آندرسن ـ از نویسندگان دانمارکی قرن 19 و 20 میلادی ـ است.