در پس نقاب
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، رمانی فارسی است که با زبانی ساده و روان و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. داستان با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها، نگاشته شده و خواننده را با خود همراه میکند. در داستان میخوانیم: «آنوقتها نمیدانستم چرا دیگر پدر با آن قدمهای محکمش به خانه نمیآید، نمیدانستم چرا دیگر سر کوچک ظریفم از داشتن شانههای امن و مهربان او محروم شده است! فقط شاهد بودم که آخر هفتهبههفته، شاگردش را به خانه میفرستد تا دستمال چهارخانه یزدی پدر را جلوی مادرم پهن کن».