معجزه
زمانی که جوان بودم، وضع اجتماعی، عقایدی که توسط روزنامههای زمان به وجود آمده بود توام با انضباط دینی، روح حساس مرا بر آن داشتند تا مشاهدات روزانه را بنویسم و گاهگاه در مورد آنها و وضع نا به سامان انسانهایی که هموطنم بودند مطالبی یادداشت کنم. «معجزه» کتابی است دربرگیرندة تعدادی داستان و اتفاقات زندگی شخصی نگارنده. داستانها تا حدی جنبة طنز داشته و مفهوم آیندهنگری و امید را دربردارند. بعضی از عناوین داستانها از این قرار است: مترجم روسی، پوتین، شاه در مشهد، مهاراجه، رضاشاه، مردی که میخواست برود توی آفتابه و معجزه.