خواب جادویی
پادشاه به دخترش «ماهسیما» علاقة فراوانی دارد و از آنجا که او تنها فرزند پادشاه است، وی با ازدواج ماهسیما با هرکسی موافقت نمیکند؛ تا این که وزیر پادشاه، آیندة ماهسیما را به او نشان میدهد و میگوید: هزار سال دیگر ماهسیما با مردی با نام «یوسف» که بسیار زیبا و تحصیلکرده و با اخلاق است، ازدواج خواهد کرد و صاحب دو فرزند با نام «مهسا» و «سینا» خواهد شد. پادشاه میگوید که تا هزار سال دیگر آنها زنده نخواهند بود. اما وزیر میگوید او ترفندی میداند که اگر پادشاه اجازه بدهد این کار عملی خواهد شد. پادشاه این اجازه را به وزیر میدهد و طی آن ماجراهایی رخ میدهد که در ادامة داستان بازگو شده است.