ترس مبهم

ترس مبهم

"زینب"، دختر جوان با موهای طلایی و چشمان درشت و شهلا، خواستگاران بسیاری داشت. تا این که روزی نزدیک چشمه "جمشید"، جوان خوش‌تیپ و تحصیل‌کرده‌ی شهری او را دید و با وجود مخالفت‌های شدید خانواده‌اش به خواستگاری رفت و با وی ازدواج کرد. ولی بعد از این که زینب باردار شد، جمشید او را ترک کرد. در یک شب مهتابی، زینب فارغ شد و دختری زیبا به نام "مهتاب" را به دنیا آورد. چندی بعد زینب از غم فراق جمشید از دنیا رفت و مهتاب بی‌سرپرست شد. تا این که خاله‌اش، زیور، سرپرستی او را به عهده گرفت. پس از مدتی مهتاب ازدواج کرد و صاحب سه دختر به نام "مینا" و "مریم" و "رویا" شد. مهتاب در خانه‌ی دیگران، به عنوان خدمتکار کار می‌کرد تا مخارج فرزندانش را تامین کند. او در حادثه‌ای در ایام جوانی درگذشت. دخترانش، یکی پس از دیگری ازدواج کردند، فقط مینا در ازدواج اولش، ناموفق بود، ولی در ازدواج مجددش، صاحب دختری به نام "فاطمه" و پسری به نام "فربد" شد و این بار در کنار همسر و فرزندانش، طعم خوشبختی را چشید و به این ترتیب سایه‌ی شوم بدبختی از خانواده‌ی آنان دور شد.

قیمت چاپ: 2,700 تومان
نویسنده:

فاطمه اقبالی

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1386

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

232

قطع کتاب:

رقعی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789649155845

محل نشر:

چالوس - مازندران

نوع کتاب:

تالیف