برای خرید که نباید پول داد: مردهفروشی
نمایشنامه ایتالیایی - قرن 20م.
آرتور و دخترش، ماریا، مسئول میخانهای در بیرون شهر هستند. آرتور مرد ثروتمند و خسیس، اما ظاهرا فقیر است. مارکو نامزد منتخب پدر برای ماریا است. ماریا از او به علت مشارکت در تقلب و چپاول مشتریها بیزار است و با پسر کفاش قرار ازدواج گذاشته است. ماریا به همراه پسر کفاش نقشهای میکشند و پسر کفاش در کسوت یک مشتری جدید با پول فراوان وارد میخانه میشود. آرتور و مارکو با آگاهی از پول فراوان، با او بازی میکنند و در صحنهای که آرتور، مارکو، ماریا به همراه مستی در میخانه حضور دارند، ظاهرا مشتری جدید کشته میشود و زمانی که فرد مست میخانه را ترک میکند، آنها در جیب مشتری اعلامیهای پیدا میکنند که در آن جایزهای برای کشتن مانیاچو، راهزن معروف تعیین کردهاند و چهره مشتری کشته شده، با مانیاچو مطابقت دارد؛ به زودی او تبدیل به گرانترین مشتری میشود و آرتور و مارکو بر سر اینکه مرده متعلق به آنهاست به جدل میپردازند که نامهای از مانیاچو پیدا میکنند، این درحالی است که مانیاچوی واقعی همان مست لایعقل است. در این کتاب نمایشنامه دیگری با عنوان «برای خرید که نباید پول داد» به تصویر کشیده شده است.