خروس نیمه شب و یک داستان دیگر: مجموعه داستان برای نوجوانان
داستانهای فارسی - قرن 14
در «آواز نیمهشب» مادربزرگ با شنیدن صدای آژیر و اعلام وضعیت قرمز از رادیو شروع به دعا و تسبیح انداختن میکند و کمی بعد مادر از خرید به خانه میآید. هربار که وضعیت قرمز میشود مادر به یاد «آصف»، برادرم که در جبهه است، میافتد و نگران میشود. آصف برای مرخصی به خانه آمده بود. یک شب «ننه بلقیس» به سراغ ما آمد و از پسرش «رحیم»، که با آصف دوست صمیمی بودند و از صبح به خانه نرفته بود، پرسید، آصف هم تا آن موقع شب نیامده بود. احمد نامهای به پدر داد که دریافتیم آن دو با مردانگی به جنگ علیه دشمن رفتهاند. مجموعة حاضر حاوی دو داستان کوتاه با عنوان «آواز نیمهشب» و «پرواز درناها» است.