سبد سفارش شما خالی است!

کتاب مصوّر حاضر، از مجموعة «داستان‌های پیامبران» است که به داستان «حضرت صالح (ع)» اختصاص یافته است. هدف از نگارش این کتاب، آشنایی گروه‌های سنّی (ب) و (ج) با داستانی اخلاقی از زندگی پیامبران است. در هر مجلّد یکی از بزرگان خانواده برای «فاطمه»، «جعفر» و «سلیمان» داستانی آموزنده را تعریف می‌کند. در این کتاب آمده است: «فاطمه» پس از کسب موفقیت در امتحانات، همراه خانواده‌اش به روستا می‌روند و در آن‌جا ضمن دیدن شگفتی‌های طبیعت، با حیوانات آشنا می‌شوند. مردی به نام «صالح»، شتری به نام «ناز پرورده» دارد و آن را به خانوادة «فاطمه» نشان می‌دهد. همین ماجرا باعث می‌شود مادربزرگ داستان «حضرت صالح(ع)» را بیان کند. «صالح (ع)» پیامبر قوم «ثمود» بود که گفتارش را باور نداشتند. قوم ثمود از حضرت صالح(ع) درخواست نشانه و معجزه کردند و ناگهان از دل سنگ، شتر بارداری بیرون آمد. مردم خواستند که کُرة شتر را ببینند و همان طور شد، امّا با وجود سفارش‌های حضرت صالح(ع)، مردم سر شتر و کره‌اش را بریده و گوشت آن‌ها را خوردند. خداوند نیز پس از سه روز مهلت، آن‌ها را به خاطر نافرمانی‌شان عذاب کرد و در پایان بچّه‌ها به معنای «ناپروردة صالح» پی بردند.