مرد یخین میآید
این نمایشنامه تا حدی برگرفته از "مرغابی وحشی "اثر "ایبسن "است. در نمایشنامه "مرد یخین میآید "چند مرد در پستوی میخانهای، بیست سالی هست که جا خوش کردهاند و در این مدت هر یک در عالم خیال به فرداهای خوب سفر میکنند، اما فردا که میشود باز همان دیروز است .آنها هر ساله به جشن تولد "هاری هوپ "(صاحب میخانه) دل خوش کردهاند که فروشندهای دوره گرد به نام "هیکی "بیاید و آنها را به ویسکی اصل دعوت کند، اما این بار "هیکی "با پیامی دیگرگونه میآید و آن عبارت است از" :کج بنشینیم و راست بگوییم ."او معتقد است که همگان باید خواب و خیال واهی را کنار بگذارند و به خود در مورد فرداها دروغ نگویند .در میان این خرابات نشینان مردی است به نام "لاری "که ماهیت این افراد را میشناسد و معتقد است که اینان فقط با دروغ میتوانند در این خرابات به سر برند .اگر دروغ زندگی را از آنها بگیرند، پایان زندگی آنان فرا میرسد .در نهایت، اینان "هیکی " را دیوانه خطاب میکنند و باز به دور باطل زندگی مسموم خویش مشغول میشوند .