عزیزترین
نوشتار حاضر داستان زندگی پرفراز و نشیب مردی است که با آرزوی داشتن یک زندگی بهتر همراه خانوادهاش به شهر میآید و با تلاش زیاد موفق میشوند زندگی نسبتا راحتی را فراهم کنند اما هنوز طعم شیرین زندگی را نچشیدهاند که روزگار بیوفا طی حادثهای تلخ و دردناک داغ پدر را بر دل فرزندان مینشاند و بدین ترتیب مادر مجبور میشود که سنگینی بار زندگی را به تنهایی بردوش بکشد اما در این راه سخت با مسائل و مشکلاتی روبرو میشود که هر یک از آنها بیانگر رنجهایی است که این زن قهرمان متحمل شده ولی هیچگاه نا امید و خسته نمیشود ...