سبد سفارش شما خالی است!

کتاب مصور حاضر، داستانی است که با زبانی ساده و روان برای کودکان و نوجوانان نگاشته شده است. در داستان می‌خوانیم: «در زمان‌های خیلی دور، در شهری خیلی خیلی دورتر، مردی زندگی می‌کرد که خیلی فقیر بود. او بیشتر شب‌ها گرسنه می‌خوابید. یک شب تا نیمه‌شب نشست. فکر کرد و بالاخره تصمیم گرفت صبح زود وقتی سپیده زد، برود فلک را پیدا کند و از او علت این‌همه فقر و بدبختی را بپرسد. صبح زود بار سفر بست و راه افتاد. رفت و رفت و رفت. شهرها و آبادی‌ها را پشت سر گذاشت. در بیابان ناگهان گرگی را دید».