عشق و حسرت
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، داستان زندگی مردی به نام «رضا» است. «رضا» در یک روستا به دنیا آمده و در آنجا بزرگ میشود. پدرش کدخدا و بزرگ روستا است. رضا در جوانی مدّتی به کشاورزی میپردازد و در روستا با دختری به نام «پرستو» ازدواج میکند. رضا در طول دوازده سال زندگی مشترک، به شغلهای مختلف میپردازد و در نهایت، به بازیگری روی میآورد. در این سال او با دختری به نام «زهره» عشقی ناکام را تجربه میکند و بعد از طرد شدن از طرف زهره، برای اوّلین بار عاشق پرستو همسرش میشود. همسری که در طول دوازده سال زندگی مشترک، همچنان وفادار، عاشق و حامی بوده است. همزمان با عاشق شدن، پرستو دار فانی را وداع میگوید و زندگی رضا و دختر کوچکش «مریم» در مسیر جدیدی قرار میگیرد.