ملالی نیست جز ...!
نگارنده این کتاب، در مقدمه آن میگوید: بیآنکه بفهمم چرا، بیآنکه بدانم چگونه، موضوعهای عجیب، توجهام را به خود جلب کرده و تفکرات ذهنیام را بدان میخکوب میکند. وقتی بارش سنگین برف را تماشا میکنم به کمک رانندهای میاندیشم که چگونه در جاده و تاریکی شب مجبور به تعویض لاستیک ماشین است. وقتی پیرمردی را در پیاده رو مشاهده میکنم که در یک کیف کهنه با چیدن چند قوطی سیگار و کبریت به دنبال مشتری میگردد به فکر فرو رفته، به مشاجره پدر و پسری میاندیشم که انتخاب رنگ خودروی «ماگزیما» موجب قهر و آشتی آنها میگردد. وقتی... او برخی از این اندیشهها و احساسهای خویش را، در قالب نثر، در 45 قطعه، در این مجموعه عرضه کرده است. عناوین برخی از آنها عبارتاند از: آوای درختان، باغ پروانهها؛ خاطره سیل تبریز؛ در دل طبیبان؛ بهاری فکر کنیم؛ نسخهای رایگان؛ و ماجرای استخر.