قصه گفتن میراث ما شد
داستانهای فارسی - قرن 14
این داستان درباره پسری نوجوان است که یک برادر بزرگتر و دو خواهر دارد. خواهر بزرگترش «فاطمه» ازدواج کرده است و برادرش مشغول کار است. پسر نزد پدرش در آهنگری کار میکند. پدرش شاگرد زبده و ماهری به نام «شیخ محمد» دارد. پس از مدت کوتاهی پدر پسر فوت میکند. پسر پس از سپری شدن زمان کوتاهی از مرگ پدر، به سراغ شیخ محمد میرود تا برای کار به مغازه بازگردد، اما شیخ محمد شرط ازدواج با «ماهرخ» خواهر کوچکتر پسر را درمیان میگذارد و ... .