دختر ترسا

دختر ترسا

شیخ صنعان در اوج بزرگی و کرامت خویش به نوعی نشانه برخورد کرده و درست هم‌زمان، رویایی عجیب او را به اندیشه وامی‌دارد. او در پی یافتن معنای رویا و نشانه با مریدان و شاگردان خویش قدم در راه گذاشته تا به وادی "روم" می‌رسد. در آن سرزمین با دیدن دختر ترسا دل به او سپرده و حاضر به بازگشت نمی‌شود. مریدان که به این باور رسیده‌اند شیخ، کافر و گمراه شده دست از وی کشیده و به موطن خویش بازمی‌گردند. تا روزی که موبد صادق شیخ از سفر بازآمد، و در آتش دیدار دوباره‌ی وی در سوز و گداز است و مریدان شرح‌ ماوقع می‌گویند. مرید صادق بر آنان خشم آورده با عتاب می‌گوید که اگر شیخ کافر شد، زنار بست، خوک چراند، و می خورد باید با او هم‌چنان پابرجا می‌ماندید. چرا که او چیزی می‌داند و می‌بیند که شما نمی‌دانید و نمی‌بینید. درگیرودار همین سخنان است که دختر ترسا هم‌چون شخصی که در پی گمشده‌ای می‌گردد مست و حیران وارد شده و سراغ شیخ را می‌گیرد که شیخ فریفته‌ی وی نشد و با آخرین خواست وی گردن ننهاد، از دختر روی‌گرداند و گذشت. این نمایش‌نامه با نگاهی به داستان شیخ صنعان و دختر ترسا، سروده‌ی "عطار نیشابوری" در منطق الطیر" در سه پرده به رشته‌ی تحریر درآمده است.

قیمت چاپ: 550 تومان
نویسنده:

پرویز حضرتی

تهیه و تنظیم:

احمد نوری

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa2.62

سال چاپ:

1386

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

40

قطع کتاب:

رقعی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789643485122

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تهیه و تنظیم