نگاهی از بالا
داستانهای فارسی - قرن 14
نگاهم آن پایین را جستجو میکرد تا شاید بتوانم او را ببینم و امید آنکه بابک همهچیز را برایش گفته باشد و او بیاید و معذرت بخواهد. هیچ وقت نبود. وقتی هم که بود، دیگر برای بودن خیلی دیر شده بود. برای آخرین بار نگاهی از بالا به پایین کردم به امید پیدا کردن یک دلیل. تنها یک دلیل برای منصرف شدن.