سفیدبرفی و هفت کوتوله
کودکان - داستان / افسانههای عامه
کتاب مصور حاضر، داستانی از افسانههای عامه است که با زبانی ساده و روان برای گروه سنی (ب) نگاشته شده است. داستان ازاینقرار است که ملکه دختری به دنیا میآورد که پوستی به سفیدی برف و لبانی به سرخی خون و مو و چشمانی به سیاهی قالب درخت آبنوس دارد. اسم آن دختر را سفیدبرفی مینامند. سال بعد شاه همسر دیگری برای خود اختیار میکند ملکه جدید بسیار زیبا اما فوقالعاده مغرور بود. او آینهای جادویی داشت که قادر به تکلم بود؛ یکی از وظایف آینه این بود که به ملکه اعلام کند که او زیباترین فرد روی زمین است. هنگامیکه سفیدبرفی به هفتسالگی میرسد آینه جادویی به ملکه میگوید که دختر ناتنیاش گوی سبقت را در زیبایی از او ربوده است. ملکه خشمگین میشود و یک شکارچی را مأمور میکند که سفیدبرفی را به جنگل ببرد و در آنجا او را سر به نیست کند. شکارچی سفیدبرفی را به جنگل میبرد تا بکشد ولی در آنجا دلش به رحم میآید و تنها او را در جنگل رها میکند. سفیدبرفی در حال جستجو در جنگل به کلبه هفت کوتوله میرسد.