سبد سفارش شما خالی است!

رمان، سرگذشت دختری است به نام((مگان)) .پدر او مرد ثروتمندی است و در مزرعه ((رندویک)) اسب‌های اصیل را برای شرکت در مسابقه پرورش می‌دهد .او پس از مرگ همسرش با دختری جوان به نام((سونیا)) ازدواج می‌کند .چند سال بعد پدر((مگان)) می‌میرد و((سونیا)) تمام اموال او را تصاحب می‌نماید .((مگان)) که خود را از دارایی پدرش محروم می‌بیند، برای پیدا کردن کار نزد((آدام لستر)) می‌رود .او مردی است متمول و در عین حال یکی از دوستان قدیمی پدر((مگان)) به شمار می‌آید . ((مگان)) در طی سفر با پسری به نام((شین)) آشنا می‌شود و به طور اتفاقی درمی‌یابد که((شین)) برادرزاده((لستر)) است .((مگان)) مدتی برای(آدام لستر)) کار می‌کند تا این که یکی از دوستان((آدام)) به نام((کنت پیترو)) سبب تغییر وضع زندگی آنان می‌گردد .((کنت)) مردی است مرموز و میلیونر .او از((آدام))، ((مگان)) و ((شین)) و چند تن از دوستان دیگرش دعوت می‌کند تا به قصر باشکوه او بروند .((مگان)) و ((شین)) بعد از ورود به قصر، در زیر زمین آن مجموعه‌ای از ابزارهای شکنجه قرون وسطایی را مشاهده می‌کنند ;از این رو ...