بهانههای عاشقانه
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر دربردارنده رمانی فارسی است. این داستان روایتی از زندگی دختری است که با بیتجربگی خود به آن چیزی که نباید اعتماد کند، اعتماد میکند و راهی غربت میشود. او در غربت غمها و شادیهای فراوانی را تجربه میکند. نویسنده با پرداخت مناسب شخصیتها و بیان جرئیات لازم، مخاطب را تا پایان داستان با خود همراه میکند. در بخشی از داستان میخوانیم: «نزدیک دو هفته از مرگ سیامک میگذشت. نمیدونستم باید چیکار کنم، چطور زندگی کنم، چطور زنده بمونم. هیچی برام معنی نداشت. یک لحظه سیامک و خاطراتم با اون ولم نمیکرد. هر چیزی، هر کلمهای منو یاد سیامک میانداخت.»