ماجرای آنروز
داستانهای فارسی - قرن 14
مجموعة حاضر، شامل داستانهای کوتاه و شعرهایی در قالب نو است. عنوانهای این نوشتهها و سرودهها عبارتاند از: یادداشت؛ بهار در پائیز؛ المشنگه؛ تصاویری از یک ماوقع؛ بازی دهر؛ فردای بهتر؛ و ماجرای آن روز. داستان الم شنگه بدینقرار است: «سر و صدای بچهها و فریاد خانم، خانه را پرد کرده بود. پدر وارد شد و گفت: «چه خبر است، سر و صدا تا آن طرف کوچه هم رسیده، چرا؟ المشنگه به پا کردهاید؟» خانم گفت: بچهها آزارم میدهند. زیبا، نسرین را کتک زده، رحیم به محمود دهنکجی کرده، کبری، مهدی کوچولو را بغل نمیکند و امان از دست بچهها». پدر بچهها را جریمه و تنبیه کرد. اما در اثر المشنگه، فاجعهای بزرگ برای خانواده رخ داد. کبرا در اثر جراحات سوختگی از دنیا رفت، مهدی یک چشمش را از دست داد، پای چپ پدر بریده شد، کمرش صدمه دید و خانه آتش گرفت و ویرانه شد. مادر وقتی وارد خانه شد. خرابهای دید که شباهتی به خانه نداشت. فریادی خشک و بیروح کشید. فریاد برداشت که بچههای عزیزش، مرحم دل مادرشان بودند و المشنگة آنها آرامش خاطر و آسایش او بوده است».