هفت پله
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب مصوّر حاضر، مجموعه داستانهای کوتاه با موضوعات مختلف اجتماعی و با عنوانهای «چرا هفت پله تمام نمیشد؟»، «پدرم صف را دوست ندارد»، «کلاغ آواز خواند»، «چشمهایم پنجرة تو»، «همه چیز یک راز بود» و «روباه و کلاغ 2» است. در داستان «چرا هفت پله تمام نمیشد؟» آمده است: «شیدا» دختر پرشور و شر مدرسه و دارای چشمانی همیشه خندان است. او بیشتر شیطنتهایش را در کلاس «خانم نوشی»، معلّم عربی اجرا میکند. او «خانم نوشی» را به دلیل چشمهای کوچکش «موشی» صدا میزند و با سر و صدا حواس بچّهها را پرت و معلّم را عصبانی میکند. روزی او برای شیطنتکاری، جغدی را که از اسباببازیهای دوران کودکی مامان است، با خود به مدرسه میبرد. او به محض ورود به مدرسه، فضا را به گونهای عجیب و غریب مییابد و وقتی از پلهها بالا میرود، صدای مدیر و بچّهها را که برای مرگ زودهنگام «خانم نوشی» گریه سر دادهاند، میشنود. وقتی برای تشییع جنازه به گورستان میروند، «شیدا» جغد را روی خاکهای باران خورده انداخته و بغضش برای آن همه اذیتی که کرده بود، میترکد.