راز گل رز
در این داستان، زنی سرگذشت خود را برای دختری به نام((سوفیا)) باز میگوید. ((سوفیا)) زردشتی است و برای برگزاری آزمون کنکور از مشهد به تهران آمده است . او به طور اتفاقی با زنی که شاخهای گل رز در دست دارد، برخورد میکند .زن که ((بدریالسادات)) نام دارد، تصمیم میگیرد خاطرات زندگیاش را برای((سوفیا)) تعریف کند .((بدری)) در هیجده سالگی نامزد پسر خالهاش میشود .چند ماه بعد پسر خاله بدری برای تحصیل به ایتالیا سفر میکند و در آن جا ذختر دیگری را به همسری برمیگزیند .((بدری)) پس از آن ...