عروج در تنهائی: داستان حیبن یقظان و شمهای از احوال ابسال و سلامان
داستان «حی بن یقظان» یکی از شیرینترین و عمیقترین داستانهای فلسفی عام اسلام است که نه تنها ابن طفیل، حکیم نامدار اندلسی، به شرح آن پرداخته است بلکه ابن سینا و سهروردی ـ دو تن از فلاسفه نامدار ایران ـ نیز بدان توجه کردهاند. موضوع این داستان، شرح زندگی یقظان و فرزند اوست. یقظان در نهان با خواهر یکی از سلاطین جزایر هند ازدواج میکند و هنگامی که فرزندی از این پیوند به وجود میآید، زن و شوهر، از بیم برادر، نوزاد را در تابوتی سربسته قرار میدهند و به دریا میاندازند. موج دریا تابوت را به جزیره مقابل میبرد. مادهآهویی که بچهاش را عقاب ربوده است از ناله طفل، متوجه او میشود و به پرورش او میپردازد. زندگی فرزند یقظان که با بیانی شیوا و لطیف توصیف شده، نشانی از سیر فلسفی و فکری آدمی است. مجموعه حاضر به روایتهای مختلف داستان «حی بن یقظان» به نقل از متن ابن طفیل، ابن سینا و سهروردی اختصاص یافته است. قصه حی بن یقظان ابن سینا با ترجمه زندۀ اد استاد بدیعالزمان فروزانفر به چاپ رسیده است.