گنج دزد دریایی
«جیمی» کوچولو، از آنجایی که علاقۀ بسیاری به وسایل قدیمی و دزدان دریایی داشت، مدتی بود که شبها خواب آنها را میدید و از این که آنها به سراغ کشتیهای غرق شده میرفتند و وسایل آنها را برمیداشتند، لذت میبرد. او بسیار دوست داشت که روزی صاحب آن وسایل شود. به این ترتیب جیمی، شبی در خواب دید که: «ده قدم به سمت ایوان و بیست قدم به سمت بوتۀ گل سرخ و...» این صدای ترسناک «کاپیتان جک» بود که به خواب جیمی آمده بود و آدرس گنجی را به او میداد. بنابراین روز بعد جیمی به سراغ گنج رفت. او گنجی نیافت، اما با واقعیتهای بسیاری روبرو شد.