چرا پرندهها صبح به صبح آواز میخوانند
داستانهای تخیلی / داستانهای کودکان (انگلیسی)
کتاب مصور حاضر، جلد دوم از مجموعه «قصههای خوشحال» است که مجموعهای از داستانهای تخیلی که با زبانی ساده و روان برای گروههای سنی (ج) و (د) نگاشته شده است. «چرا پرندهها صبح به صبح آواز میخوانند»، «دیو هزار دندان»، «قصر دور دورها»، «شیطان و دکتر دوربینی»، «استخوان کشتی»، «کشتیای که هیچ جا میرفت»، «ماهی دنیادیده»، «اژدها روی بام»، «ستاره مزرعه»، «آیینه جادویی» برخی از عنوانهای موضوعی داستانهای این کتاب هستند. در داستان «چرا پرندهها صبح به صبح آواز میخوانند» میخوانیم: «قبل از اینکه شب و روز باهم فرق داشته باشند، در زمانهای خیلی دور، شاه و ملکة روشنایی دختردار شدند. این دختر قشنگترین موجود دنیا بود. وقتی چشمهایش را باز میکرد، چشمهایش آنقدر روشن بود که دنیا پر از نور میشد. بزرگتر که شد، هر جا میرفت، همه موجودات از دیدنش خوشحال میشدند. وقتی به گلها دست میکشید، غنچهها زود باز میشدند و حیوانها از لانههایشان برای دیدن او بیرون میآمدند».