جدال با سرنوشت
در این داستان، "رویا" دختری است که پنهانی به "افشین" پسر همسایه عشق میورزد؛ اما افشین برادری به نام "سعید" دارد که سخت علاقهمند به رویاست حال آن که رویا کوچکترین علاقهای به سعید ندارد. سعید سایهوار رویا را دنبال میکند؛ اما سرانجام افشین و رویا ازدواج میکنند، و به شهر دیگری میروند.....