من نبودم
داستانهای تربیتی / داستانهای حیوانات / داستانهای تخیلی
بعد از ظهر بسیار زیبایی بود و بز کوچولو با غاز بازی میکردند و خوشحال بودند. وقتی آنها به خانه رفتند، با قیافة عصبانی مادرشان مواجه شدند. موضوع این بود که آقای گربه از نقاشیای که روی پارکینگش کشیده بودند، شکایت کرده بود. بز کوچولو و غاز ابتدا وانمود کردند که آنها نقاشی را نکشیدهاند، اما مدتی بعد مادر آنها بزکوچولو و غاز را دیدند که با اظهار تاسف به طور مخفیانه سعی میکردند کار اشتباه خود را جبران کنند. این کتاب مصور با موضوع تخیلی تربیتی برای گروه سنی «ب» و به صورت دو کتاب در یک کتاب به نگارش درآمده است.