شب بود، ماه پشت ابر بود: مجموعه داستان
کتاب حاضر متشکل از 13داستان کوتاه است به نامهای :معرکه، سوژه، خاک اره، دوشا، ماهیخوار، بیابان، باد و ...یک صبح سرد زمستانی، آشغالیها، یونس، آخر شاهنامه، نظر قربانی، آن سالها و "شب بود، ماه پشت ابر بود ."داستان اخیر حکایت مرد رفتگری است که فرزندی ندارد و همیشه در آرزوی داشتن فرزند به سر میبرد .او شبی در خیابان مشغول نظافت است که متوجه نوزادی میشود که روی تلی از زباله قرار گرفته است ;فجیعتر آن که بخشی از دستان نوزاد را گربهها خوردهاند و ....