مدیر یک دقیقهای
مدیریت
روزگاری جوانی بود که به دنبال مدیرکارآمدی میگشت. او دلش میخواست برای چنین مدیری کار کند. جستوجویش او را به اقصی نقاط جهان برد. او با مدیران متعددی صحبت کرد و به هر نوع شرکتی سر زد، اما همواره از مشاهداتش ناراضی بود. زیرا بیشتر آن مدیران یا نتایج برایشان اولویت داشت یا افراد. و جوان این شیوۀ مدیریت را ناقص میدانست. او به دنبال مدیران تاثیرگذار میگشت؛ یعنی مدیرانی که هم سازمان و هم افراد از حضور آنان سود ببرند. کمکم داستانهای شگفتآوری دربارۀ یک مدیر خاص به گوشش رسید که مردم آرزو داشتند برای او کار کنند. جوان به دیدن او رفت و مدیر مشتاقانه او را پذیرفت و شیوههای مدیریت را به او آموخت. نگارنده در کتاب حاضر شیوههای مدیریت یک دقیقهای را در قالب داستان بیان کرده و همچنین اهداف، تمجیدها و توبیخهای یک دقیقهای را به عنوان سه راز اصلی مدیریت یک دقیقهای شرح داده است.