لالههای واژگون
داستانهای فارسی - قرن 14
«لیلی» محصل سال دوم دبیرستان در بحبوحه جنگ، دلباخته پسر همسایه به نام «یاسر» میشود. برادرش «طاها» به همراه یاسر به جبهه میرود اما یاسر با آنکه به لیلی علاقهمند است حرفی درباره این علاقه به کسی نمیزند. تا اینکه عمه لیلی یک خواستگار به نام «ناصر» را به لیلی معرفی میکند. بنابر شرایط لیلی با ناصر ازدواج میکند اما ناصر و خانوادهاش لیلی را اذیت میکنند. چندی بعد خبر شهادت طاها، حالات روحی لیلی را به هم میریزد و لیلی تمام ماجراهای خود و ناصر را برای مادرش تعریف میکند و برای همیشه از ناصر جدا میشود. لیلی دلگرم به بودن یاسر به زندگی ادامه میدهد تا اینکه ... .