ماهزده
«صفرعلی» یکی از رزمندگان جنگ تحمیلی است. او، که سنگرش در نزدیکی نیزاری واقع شده، هر شب به همرزمانش میگوید که صدایی از نیزار میشنود. اما همرزمان وی با این استدلال که صفرعلی خود را به دیوانگی میزند تا از خدمت در جبهه معاف شود، به حرفهای او اعتنایی نمیکنند. سرانجام عدهای به همراه یک زن به نیزار میآیند. زن میگوید که خواب دیده جنازۀ شهیدان لشکر جوادالائمه مشهد ـ لشکری که تاکنون در این منطقه حضور نداشته ـ در این نیزار دفن شده است. این عده با کندن خاک اطراف نیز متوجه وجود جنازهها در آن مکان میشوند.