سه هزار روز در اسارت اردوگاههای الانبار، رمادی، بینالقفسین، موصل 1: خاطرات برادر آزاده حسن نوری (زید)
جنگ ایران و عراق، 1359 - 1367 - آزادگان - خاطرات
انسانها در دوران مختلف زندگی خود، آرزوهای بسیاری دارند که برخی از آنها دستیافتنی و برخی دستنیافتنی هستند. اما اسیر از میان تمام آرزوهای خود در زندان، اغلب به یک آرزو میاندیشد: آزادی. نوشتار حاضر، حاوی خاطرات یکی از آزادگان جنگ تحمیلی با نام «حسن نوری (زید)» است. وی از سوم فروردین 1361 به اسارت رژیم بعث عراق درآمد و دوران اسارت خود را در اردوگاههای الانبار، رمادی، بینالقفسین و موصل گذراند و در بیست و ششم مرداد 1369 آزاد شد. او دربارة آن دوران مینویسد: «من در دوران اسارت، طبع شعر و شاعری، صدای خوب، استعداد تنظیم سرودهای دستهجمعی، تدوین نمایش و تئاتر، بازی کردن نقش در صحنة نمایش را که تماما استعدادهای هنری و نیاز خودم و دوستان اسیرم بود، در خود یافتم و شاید اگر اسارت نبود، به هیچیک از اینها پی نمیبردم».