رخ به رخ
نویسندهی فیلمنامهی پیشرو در بیشتر آثارش به موضوعهای روانشناسی میپردازد که ریشه در روابط اجتماعی دارد. اینبار وی سرگذشت زنی با چهرهای درخشان را بازگو میکند که حرفهای در کمال توانایی به عهده دارد و در زندگی خانوادگی با فردی هوشمند همراه است که همکاری لایق نیز است. او از هر لحاظ در اوج نعمتهای دنیوی است و دخترش "آنا" را میپرستد. اما این شخصیت کاملا متعادل بر اثر چند اتفاق ناگهانی به سرعت، به نحوی وحشتناک فرو میپاشد و در پی تلاشهای زجرآوری با تجسم چهرههایی شگفتانگیز و شبحمانند، از آن جهان هذیانی میرهد و پس از خودکشی نافرجامش دنیایی خلسهمانند و رویایی در برابرش گشوده میشود. نوعی سایه روشن که اشباح هریک هم آشنایند و هم ناشناس. مرزی میان واقعیت و رویا، گاه کمرنگ میشود و زمانی چنان واقعی است که شخص را گیج و مبهوت میسازد. و این دنیای پرتشویش باعث میشود که شخص در تلاقی دلایل زیستن و مرگ قرار گیرد که گاه این دو مورد به یکدیگر میآمیزد و درهم نفوذ میکند و باعث گیجی و شگفتزدگی میشود.