ترنمی برای تبسم
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
دخترک دوست میداشت شاد باشد همواره... دوست میداشت همه را دوست بدارد و همه نیز او را... از این رهگذر در بازیهای کودکانه اش، رفتارهای عجیب و پر درخششی از خود بروز مینمود. آن گاه که در خلوتش میخزید، تخیل پردازی و نقش آفرینیهایش شکل میگرفت. ایدههایش کودکانه بود؛ اما دنیای وسیعی در ذهن تبسم در حال شکل گرفتن بود...